اختلال هذیان (توهم)
اوهام یا هذیان، باورهای ثابتی هستند که حتی با وجود مواجه شدن با مدارک متناقض، تغییر نمیکنند. اوهام اگر آنها به روشنی قابل تصور نباشند و بقیه افراد که با فرد در یک فرهنگ مشترک هستند قادر به فهم آن نباشند، “ناملموس” شناخته میشوند. یک مثال از وهم این میباشد که شخص باور دارد که اندام هایش بدون جا گذاشتن هیچ زخم یا نشانه ای با شخص دیگری جا به جا شده است. یک مثال از وهم ملموس تصوری میباشد که شخص در آن با وجود نداشتن هیچ مدرکی حس میکند تحت نظر پلیس است.
امروز در این مقاله از ماورای سلامت نکات خیلی مفید و عملی و کاربردی را برای شما در نظر گرفته ایم.
اختلال هذیان به وضعیتی اشاره دارد که فرد از خود یک یا چند وهم را به مدت یک ماه یا بیشتر به نمایش گذارد. اختلال هذیان با اسکیزوفرنی متمایز میباشد و اگر شخص دچار نشانه های شاخص اسکیزوفرنی شود، اختلال هذیان قابل تشخیص نمیباشد. اگر شخصی دارای اختلال توهم باشد، به استثنای خود توهم، بطور کلی عملکردها با مشکل مواجه نمیشوند و رفتار بطرز قابل تشخیصی عجیب و غریب نمیشود. توهمات در مواجه ظاهری ممکن است که قابل باور بنظر رسند و تا زمانی که یک فرد از بیرون به مضامین هذیانی آنها نپردازد، بیماران ممکن است که نرمال بنظر برسند. همچنین این هذیان ها در نتیجه یک وضعیت پزشکی(بیماری) یا سؤ مصرف مواد نمیباشد.
چندین نوع اختلال هذیان مختلف وجود دارد و هر نوع یک موضوع خاص را از درون هذیان های فرد به تصویر میکشد:
- اروتومنیک (Erotomanic): شخص باور دارد که فردی دیگر، معمولاً از طبقه بالاتر اجتماعی، عاشق اوست.
- بزرگوار (بزرگ نما): فرد باور دارد که او یک استعداد یا بینشی بسیار بزرگ ولی شناخته نشده دارد، یک هویت، دانش، قدرت، خود ارزشی(ارزشمندی) مخصوص یا ارتباط با شخصی مشهور یا با خدا.
- حسود: شخص بر این باور است که پارتنر یا زوجش به او خیانت میکند و وفادار نیست.
- ستم دیدگی: شخص باور دارد که او مورد خیانت، جاسوسی، استعمال مواد، تعقیب، تهمت و به طریقی بد رفتاری قرار گرفته است.
- جسمی: شخص بر این باور است که او احساسات جسمی یا اختلالات بدنی را تجربه میکند، مثل بوهای بد یا حشراتی که بر روی بدن یا زیر پوست حرکت میکنند یا از یک بیماری کلی یا عیب و کاستی رنج میبرد.
- ترکیبی: شخص اوهامی را به نمایش میگذارد که با بیش از یکی از موارد نوعی بالا شناسایی میشود ولی هیچ یک از موارد غالب نیستند.
- نامشخص: توهمات فرد در هیچ یک از دسته بندی های بالا جای نمیگیرد و یا بطور مشخصی قابل شناسایی نیست.
شایع ترین نوع از اختلال توهم، ستم دیدگی میباشد. با این حال، این حالت بطور کلی نادر میباشد و بطور تخمینی 0.2 درصد از افراد در طول زندگی خودشان بطور مقطعی ممکن است تجربه کنند. اختلال توهم بطور مساوی در میان مردان و زنان احتمال ابتلا دارد. شروع آن بین نوجوانی تا اواخر بزرگسالی متفاوت است ولی احتمال رخداد آن در بزرگسالی بیشتر است.
نشانه های اختلال هذیان (توهم)
مشخصه اصلی اختلال هذیان حضور یک یا چند وهم میباشد که برای حداقل یک ماه به طول انجامد. این توهمات در صورتی که افراد همزیست در یک فرهنگ مشترک قادر به درک آنها نباشند، میتوانند ناملموس قلمداد شوند. از سوی دیگر، توهمات ملموس نمایانگر موقعیت هایی در زندگی هستند که امکان رخداد آنها در زندگی واقعی وجود دارد، ولی در حال حاضر برای شخصی که دارای این توهم است اتفاق نمیفتد.
افراد دارای اختلال هذیان معمولاً جدا از اوهامشان عملکردشان مناسب است و رفتارهای عجیب و غریب برجسته یا ناملموس از خودنشان نمیدهند. اگر شخصی قرار باشد که برایش اختلال هذیان تشخیص دهند، هر قسمت شیدایی یا افسردگی شدیدی که او از آن رنج میبرد بایستی از نظر زمانی نسبت به دوره های هذیان مختصر باشد. علاوه بر آن، اوهام نباید قابل انتساب و مربوط به اثرات مواد یا وضعیت پزشکی یا دارویی دیگری باشد.
اگر شخصی هذیان های ستم دیدگی، حسادت یا اروتومنیک را تجربه میکند، رفتارهای خشن و پرخاشگرانه دور از تصور نیست. به طور کلی، افراد دارای اختلال هذیان قادر نیستند که بپذیرند اوهامشان غیر منطقی و ناصحیح است، حتی با وجود اینکه ببینند دیگران هذیان های ایشان را بدین طریق توصیف میکنند.
علل اختلال توهم
اختلال هذیان یک شرایط کمیاب است و مطالعه آن سخت میباشد. در نتیجه، بطور گسترده ای در حوزه بالینی روی آن تحقیق نشده است. در حالی که علت نامشخص است، برخی مطالعات نشان داده اند که افرادی که هذیان را در خود گسترش میدهند، بدنبال راهی برای مدیریت استرس شدید یا یک آسیب دیدگی در گذشته هستند. ژنتیک نیز ممکن است که در ایجاد اختلال هذیان نقش داشته باشد. آن دسته از افرادی که در خانواده کسی را با اختلال اسکیزوفرنی یا اختلال شخصیت اسکیزوتایپال دارند، احتمال تشخیص اختلال هذیان برای آنها بیشتر است.
درمان اختلالات هذیان
اختلال هذیان یک شرایط چالش برانگیز برای درمان میباشد. افراد دارای این شرایط به ندرت میپذیرند که باورهایشان هذیان و یا مشکل ساز است و به همین دلیل به ندرت بدنبال درمان آن میروند. اگر آنها تحت معالجه باشند، درمانگر آنها ممکن است که برای یافتن رابطه ای درمانگرانه میان خود و بیمار دچار مشکل شوند.
تخمین و تشخیص صحیح برای درمان اختلال هذیان بسیار حیاتی میباشد. چرا که اوهام معمولاً مبهم هستند و در دیگر شرایط و بیماری ها نیز وجود دارند. به همین دلیل هدف گیری دقیق برای تشخیص صحیح اختلال هذیان کمی سخت است. علاوه بر آن، اختلالات روانی که به طور همزمان وجود دارند نیز بایستی به درستی تشخیص و به طور مناسب درمان شوند.
درمان اختلال هذیان معمولاً شامل هم رواندارو شناسی و هم رواندرمانی میشود. براساس طبیعت حساس و حیاتی این وضعیت، استراتژی های درمانی بایستی متناسب با نیازهای هر بیمار طراحی شده و تمرکزش بر روی حفظ عملکرد اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی باشد. ایجاد یک اتحاد درمانی به همان میزان ایجاد اهداف درمانی که مورد پذیرش بیمار است بایستی اولویت بندی شود. جلوگیری از مواجهه مستقیم با علائم هذیانی، امکان مؤثر واقع شدن درمان و پاسخ گیری را بهبود میبخشد. زمانی که پتانسیل آسیب به خود یا خشونت همچنان وجود دارد، بستری شدن نیز میتواند مد نظر قرار گرفته شود.
داروهای ضد روانپریشی ممکن است که برای درمان اختلال هذیان مورد استفاده قرار بگیرد، با این حال، تحقیقات بر روی اثر این نوع از درمان همچنان بدون نتیجه باقی مانده است. مطالعات نشان داده اند که هذیان های بدنی/جسمی بطور بالقوه به درمان ضد روانپریشی نسبت به بقیه انواع هذیان پاسخ گو تر است. ضد افرسدگی ها مثل SSRI ها و clomipramine نیز بطور موفقیت آمیزی برای درمان نوع بدنی/جسمی اختلال هذیان مورد استفاده قرار گرفته اند.
برای اکثر بیماران دارای اختلال هذیان، برخی از انواع درمان های پشتیبان محور مفید هستند. اهداف درمان های پشتیبان محور شامل تسهیل پایبندی به درمان و فراهم ساختن آموزش درباره بیماری و درمانش میباشند. مداخلات آموزشی و اجتماعی شامل تمرین مهارت های اجتماعی(مثل بحث نکردن درباره هذیان های خود در محیط های اجتماعی) و به حداقل رساندن عوامل خطر شامل اختلال حسی، انزوا، استرس و عوامل خشونت میباشند. فراهم ساختن راهنمایی و یاری واقع گرایانه در مواجهه با مشکلاتی که ناشی از اختلال هذیان است میتواند بسیار مؤثر باشد.
دستاوردهای درمان شناختی برای برخی بیماران میتواند مفید باشد. در این شکل از درمان، درمانگر از پرسش و پاسخ های تعاملی و آزمایش های رفتاری استفاده میکند تا به بیمار کمک کند عقاید مشکل سازش را شناسایی کرده و سپس با افکار سازگار تر جایگزین تعویض نماید. صحبت درباره صحبت درباره طبیعت غیرواقعی افکار وهمی بایستی به آرامی و صرفاً پس از ایجاد یک ارتباط نزدیک و کاربردی با بیمار انجام شود.
علاوه بر آن، برای تشویق به کمک گرفتن کسی که دارای اختلال هذیان است، خانواده، دوستان و گروه های همسال میتوانند حمایت و ترغیب را فراهم سازند. این نکته بسیار مهم است که اهداف بایستی قابل دستیابی باشند، چرا که بیماری که احساس میکند تحت فشار است و یا بطور مکرر مورد نقد دیگران قرار گرفته است احتمال دارد که در آینده دچار استرس شود که ان خود نیز منجر به وخیم تر شدن علائم بیماری میگردد. یک رویکرد مثبت در طولانی مدت میتواند موثرتر و شاید مفیدتر نسبت به انتقاد باشد.