رفتاردرمانی

اختلالات غذایی

اختلالات غذایی نسبتاً در کشورهای ثروتمند و صنعتی شایع هستند و بطور تقریبی حدود 2 درصد از زنان و 0.8 درصد از مردان را متأثر می‌سازد. آنها با آشفتگی دائمی در الگوی خوردن که منجر به کاهش سلامت فیزیکی و یا روانی می‌شود، شناخته می‌شوند. اختلالات اصلی غذایی، بی‌اشتهایی عصبی(anorexia nervosa)، پرخوری عصبی(bulimia nervosa)، اختلال پرخوری، اختلال اجتنابی/محدود کننده دریافت مواد غذایی(avoidant/restrictive food intake disorder)، هرزه خواری(pica) و اختلال نشخوار کردن(rumination) می‌باشند.

امروز در این مقاله از ماورای سلامت نکات خیلی مفید و عملی و کاربردی را برای شما در نظر گرفته ایم.

غذا خوردن یک رفتاری است که برای بقا ضروری است و بدن تعداد بسیاری از مکانیزم های داخلی دارد که خوردن و اشتها را تنظیم می‌کنند. الگوهای مربوط به خوردن معمولاً تحت تأثیر فاکتورهای زیادی مثل فاکتورهای محیطی و همچنین بیولوژیکی و فرهنگی هستند. علل اختلالات غذایی تحت تأثیر عوامل مختلف و پیچیده است.

 

الگوهای غذایی نامنظم ممکن است که توسط احساس پریشانی یا نگرانی درباره فُرم بدن یا وزن ایجاد شوند و آنها به ترکیب نرمال بدن و کارایی آن آسیب وارد می‌کنند. کسی که دارای اختلال غذایی است امکان دارد که به تازگی شروع به کم خوردن یا بیش از حد خوردن نسبت به شرایط معمول کرده باشد، ولی در نقطه ای، تمایل به کمتر خوردن یا بیشتر خوردن ممکن است که از کنترل خارج شود و الگوی ناسازگار غذایی زندگی را خودشان در دست بگیرند.

 

با در نظر گرفتن پیچیدگی اختلالات خوردن، تحقیقات علمی قابل توجهی در راستای تلاش برای درک آنها انجام شده است. با این حال، زیربنا های بیولوژیکی، رفتاری و اجتماعی این بیماری همچنان از نظرها پنهان است. اختلالات غذایی غالباً در حین دوره نوجوانی یا اوایل بزرگسالی پیشرفت می‌کند، ولی شروع شدن آن در دوره کودکی و یا پس از بزرگسالی نیز دور از ذهن نیست. بسیاری از نوجوانان قادر هستند که رفتارهای مختل شده غذایی شان را برای ماه ها یا سال ها از خانواده شان مخفی کنند.

 

با این حال، اختلالات مربوط به خوردن بیمارهای قابل درمانی هستند. اختلالات غذایی معمولاً با بیماری روانی دیگری مثل افسردگی، سؤ مصرف مواد یا اختلالات اضطراب توأمان رخ می‌دهند. علاوه بر آن، افرادی که از اختلالات غذایی رنج می‌برند احتمال دارد که طیف گسترده ای از مشکلات فیزیکی شامل موارد قلبی شدید یا از کار افتادن کلیه که منجر به مرگ می‌شود را تجربه کنند. شناختن اختلالات غذایی به عنوان بیماری واقعی و قابل درمان بسیار مهم می‌باشد.

 

علائم اختلال غذایی

بی‌اشتهایی عصبی

بی‌اشتهایی عصبی به عنوان محدودیت مداوم برای دریافت غذا، ترس شدید از اضافه شدن وزن یا از چاق شدن و یک درک تحریف شده از فُرم و وزن بدن، شناخته می‌شود. فردی که دارای بی‌اشتهایی عصبی است، وزن بدنش در سطحی پایین تر از کمترین مقدار نرمالی که برای سن، جنسیت و سلامتی فیزیکی در نظر گرفته می‌شود قرار دارد.

 

افراد بی‌اشتها ممکن است که با رژیم گرفتن، روزه گرفتن یا تمرینات ورزشی شدید از وزن خود بکاهند. آنها مبتلا به چیزی هستند که نوع محدود کننده بی‌اشتهایی نامیده می‌شود. افرادی که از طریق استفراغ عمدی، استفاده نامتناسب از مُلیِن ها یا ادرار آور ها یا تنقیه، از وزن خود می‌کاهند دچار نوعی از اختلال غذایی به نام پرخوری/پاک‌سازی هستند.

 

پرخوری عصبی

پرخوری عصبی از طریق خوردن غیر عادی حجم زیادی از غذا به صورت مداوم و تکرار شونده به شکلی که فرد حس می‌کند که کنترل کافی بر خوردن خویش ندارد شناسایی می‌شود. به دنبال آن برخی انواع رفتارها که پرخوری را جبران می‌کند مثل پاک‌سازی(استفراغ، مصرف بیش از حد مُلین ها یا ادرار آورها)، روزه گرفتن و یا تمرینات شدید ورزشی شکل می‌گیرد.

 

اختلال پرخوری

اختلال پرخوری با قسمت های پرخوری مکرر که در آن فرد احساس عدم کنترل بر خوردنش می‌کند شناسایی می‌شود. یک قسمت پرخوری از طریق خوردن حجمی از غذا که به طور قطع بزرگ تر از حجمی است که اکثر افراد در بازه زمان مشابه در شرایط مشابه می‌خورند معنا می‌شود. برخلاف پرخوری عصبی، قسمت های اختلال پرخوری پس از آن پاک‌سازی، تمرینات سخت یا روزه گرفتن را در پی ندارد. در نتیجه کسانی که دارای اختلال پرخوری هستند معمولاً دارای اضافه وزن یا چاقی هستند.

 

اختلال اجتنابی/محدود کننده دریافت غذا

اختلال اجتنابی/محدودکننده دریافت غذا(ARFID) با اجتناب یا محدود ساختن دریافت غذا شناخته می‌شود. این شیوه تشخیصی جایگزین تشخیص DSM-4 در مورد اختلال تغذیه نوزادی یا اوایل کودکی شد و معیارهای تشخیصی در بزرگسالان را گسترش داد. اشخاص دارای ARFID میل کمی به غذا یا خوردن دارند یا از غذا بخاطر تجربه منفی درباره غذا در گذشته یا ویژگی های حسی غذا(شکل ظاهری، بو، طعم، بافت، نحوه نمایش) دوری می‌کنند. این شکل از “سلیقه ای غذا خوردن” معمولاً در دوران نوزادی یا اوایل کودکی رشد می‌کند و ممکن است که در بزرگسالی نیز ادامه پیدا کند. همچنین ممکن است افرادی که دارای حساسیت های حسی افزایش یافته همراه شده با آتیسم هستند نیز در آنها نمایان شود.

 

همچنین بخوانید:  اختلال کم توجهی – بیش‌فعالی

ARFID از طریق کاهش وزن قابل توجه، شکست در افزایش وزن مورد انتظار در کودکان، کمبودهای تغذیه ای قابل توجه و ناتوانی در شرکت در فعالیت های اجتماعی مضر بدلیل غذا خوردن با دیگران، قابل شناسایی است.

 

اختلال نشخوار کردن

اختلال نشخوار کردن یک اختلال غذایی است که توسط استفراغ های پی در پی غذا پس از خوردن آن مشخص می‌شود. افرادی که مبتلا به اختلال نشخوار هستند غذای از قبل بلعیده شده را بدون نشانه ای از حالت تهوع، اوغ زدن غیر ارادی یا انزجار، دوباره به دهان بازمی‌گردانند. سپس این غذا معمولاً دوباره جویده شده و به بیرون انداخته می‌شود یا دوباره قورت داده می‌شود. این رفتار قی کردن برخی اوقات با عناوینی مثل عادت یا خارج از کنترل فرد توصیف می‌شوند.

 

استفراغ مکرر غذا حداقل در طول مدت یک ماه رخ می‌دهد و همینطور این شرایط در نتیجه مسائل مربوط به دستگاه گوارش یا دیگر وضعیت های پزشکی نمی‌باشد. مهمترین نشانه این اختلال کاهش وزن است و کودکانی که دارای این اختلال می‌باشند، در وزن گیری های مورد انتظار شکست می‌خورند. سؤ تغذیه برجسته ترین ویژگی این وضعیت است. آنهایی که دچار اختلال نشخوار شده اند معمولاً تلاش می‌کنند که رفتار های استفراغی را از طریق قرار دادن دست در مقابل دهان و سرفه کردن پنهان کنند و آنها از غذا خوردن قبل از یک موقعیت اجتماعی مثل محیط درس یا محل کار خودداری می‌کنند.

 

اختلال نشخواری ممکن است که نوزادی، کودکی، نوجوانی یا بزرگسالی پیشرفت کند. نوزادان داری این اختلال تمایل دارند تا که پشت شان را با عقب نگه داشتن سرشان کش و قوس دهند و حرکات مکشی را با زبان شان انجام دهند. با وجود فرو بردن حجم زیادی از غذا خصوصاً زمانی که غذای استفراغ شده به بیرون از دهان انداخته می‌شود، سؤ تغذیه ممکن است رخ دهد. در نوزادان و همینطور بزرگسالانی که دارای ناتوانی ذهنی هستند، رفتار استفراغ و نشخواری بنظر می‌رسد که اثر خود-آرام‌بخشی یا خود-محرکی، بیشتر شبیه دیگر رفتارهای حرکتی تکراری(مثل تاب خوردن یا سر کوبیدن) داشته باشد.

 

هرزه خواری

هرزه خواری با خوردن یک یا چند مواد غیرمغذی، غیرغذایی بر پایه یک الگوی مداوم شناخته می‌شود. موادی که بطور معمول توسط افرادی که دارای این اختلال هستند خورده می‌شود شامل کاغذ، صابون، مو، آدامس، یخ، رنگ، سنگریزه، خاک و گچ هستند. افراد دارای این اختلال معمولاً بطور کلی نسبت به غذا حس بیزاری ندارند.

 

برای تشخیص هرزه خواری، رفتار خوردن مواد غیر مغذی و غیر غذایی باید به مدت حداقل یک ماه وجود داشته باشد. برای کودکان کمتر از 2 سال معمولاً بخاطر مستثنا کردن در دهان گذاشتن معقول اشیاء توسط نوزادان که هم ممکن است بلع رخ دهد . همینطور بخشی از پروسه رشد است، تشخیص هرزه خواری نمی‌دهند. افراد ممکن است که عوارض پزشکی را در نتیجه هرزه خواری تجربه کنند که این عوارض شامل مشکلات روده و انسداد روده می‌باشد. همینطور افراد ممکن است که اگر مدفوع یا خاک کثیف خورده باشند دچار عفونت شوند. شیوع هرزه خواری ناشناخته است، ولی در میان افرادی که دارای ناتوانی ذهنی هستند شایع تر است. برخی از زنان باردار نیز ممکن است که با داشتن امیال مخصوصی برای چیزهایی مثل گچ یا یخ دچار هرزه خواری شوند.

 

علل شکل‌گیری اختلالات خوردن

محققان برای مدت طولانی مشغول کاوش علل زیربنایی و طبیعت اختلالات غذایی هستند. برخلاف اختلال عصبی که بطور کلی می‌تواند دقیقاً محل ضایعه در مغز را پیدا کند، اختلال غذایی احتمالاً شامل فعالیت های غیرعادی تقسیم شده بر سراسر چندین سیستم عصبی شود.

 

اختلالات غذایی بنظر می‌رسد که در خانواده ها وجود دارد و مطالعات در حال انجامی بر مشارکت ژنتیکی در ایجاد این وضعیت در حال حاضر موجود می‌باشد. دیگر فاکتورهای روانشناسی، درون فردی و اجتماعی می‌توانند در اختلالات غذایی نقش داشته باشند. در میان فاکتورهای شناسایی شده روانشناسی، عزت نفس پایین، حس ناکافی بودن و کمبود کنترل در زندگی خود، افسردگی، اضطراب، خشم و تنهایی نیز وجود دارند.

 

فاکتورهای درون فردی شامل خانواده مشکل دار و روابط شخصی، دشواری در بیان احساسات و عواطف، داشتن سابقه کنایه شنیدن یا مسخره شدن بدلیل سایز یا وزن یا سابقه سؤ استفاده فیزیکی یا جنسی می‌شود. فاکتورهای اجتماعی که می‌توانند در شکل گیری این وضعیت نقش داشته باشند شامل فشارهای فرهنگی که لاغری را ستایش می‌کنند و دستیابی به بدن “کامل” را ارزش تلقی می‌کنند، مفاهیم اجتماعی محدودی از زیبایی که شامل فقط افراد خاصی می‌شود که دارای شکل بدن و وزن مشخصی هستند، یا نُرم های فرهنگی که ارزش افراد را بجای کیفیت ها و قدرت های درونی بر اساس ظاهر فیزیکی آنها می‌دانند.

 

افراد دارای بی‌اشتهایی عصبی با وجود اینکه ممکن است بطرز خطرناکی لاغر باشند، خود را چاق و دارای اضافه وزن می‌بینند. در پرخوری عصبی، با وجود اینکه افراد معمولاً در طیف نرمال وزنی برای سن و قد خویش هستند، مثل کسانی که بی‌اشتهایی عصبی دارند رنج می‌برند، از وزن اضافه کردن می‌ترسند، تمایل به کاهش وزن دارند و بشدت احساس نارضایتی درباره بدن خود دارند. اکثراً افراد دارای اختلال غذایی پرخوری به نسبت سن و قدشان اضافه وزن دارند. احساس انزجار از خود و شرم مربوط به این اختلال می‌تواند منجر به پرخوری دوباره شده و یک سیکل پرخوری را بسازد.

همچنین بخوانید:  انواع کودک آزاری و درمان آن

 

درمان اختلالات خوردن

اختلالات غذایی قابل درمان هستند و می‌تواند به وزن مناسب برای سلامتی رسید. هرچه زودتر یک اختلال غذایی تشخیص و درمان شود، نتیجه بهتری حاصل خواهد شد. بدلیل پیچیدگی شان، اختلالات غذایی نیاز به برنامه درمانی جامع که شامل مراقب های پزشکی و نظارت، مداخلات حرفه ای، مشاوره تغذیه، روان‌درمانی و در زمان مناسب مدیریت با دارو باشد دارند.

 

درمان بی‌اشتهایی عصبی طلب یک برنامه اختصاصی می‌کند که شامل چهار فاز اصلی شود: بازگرداندن شخص به وزن متناسبی که از طریق رژیم های سخت و پاک سازی از دست داده شد؛ درمان آشفتگی های روانی مثل تصویر ذهنی تحریف شده از بدن، عزت نفس پایین و نزاع های درونی؛ حذف یا کاهش رفتارها یا افکاری که منجر به اختلال غذایی می‌شود؛ و جلوگیری از عود کردن دوباره این اختلال.

 

برخی تحقیقات بیان می‌کنند که استفاده از داروهایی مثل ضد افسردگی ها، ضد روان پریشی ها یا تثبیت کننده های خلقی ممکن است به مقدار کمی در درمان بیماران دارای بی‌اشتهایی عصبی از طریق کمک به برطرف کردن نشانه های خلقی و اضطرابی که اغلب همزمان با بی‌اشتهایی عصبی حضور دارند، مؤثر باشند.

 

فرم های مختلفی از روان‌درمانی، شامل شخصی، گروهی و بر پایه خانواده، می‌توانند به رفع موارد زمینه ای روانشناسی در بی‌اشتهایی عصبی کمک کند. برخی مطالعات بیان می‌کنند که تراپی های بر پایه خانواده که در آن والدین به شکلی مسئولانه غذا دادن به نوجوان دارای اختلال غذایی شان را برعهده می‌گیرند، مؤثرترین راه برای کمک به فرد دارای بی‌اشتهایی عصبی در راستای افزایش وزن و اصلاح عادات غذایی و خلقی می‌باشد. مدارکی وجود دارند که ترکیبی از دستاوردهای توجه پزشکی و روان‌درمانی پشتیبانی که بطور اختصاصی برای بیماران بی‌اشتهایی عصبی طراحی شده باشد بسیار نسبت به روان‌درمانی تنها مؤثر تر است. مؤثر بودن روش درمانی وابسته به شرایط منحصر به فرد هر بیمار می‌باشد.

 

مراقبت بیمارستانی(شامل بستری، بستری جزئی، سرپایی ویژه، و یا مراقبت های اقامتی در بخش یا قسمت های ویژه مخصوص به اختلالات غذایی) زمانی که اختلال غذایی منجر به مشکلات فیزیکی شده باشد که ممکن است خطرات جانی داشته باشد و یا زمانی که با مشکلات رفتاری یا روانشناسی شدیدی مرتبط باشد، لازم هستند.

 

طول دوره و نتیجه بی‌اشتهایی عصبی میان اشخاص مختلف متفاوت است؛ برخی افراد بطور کامل از یک قسمت بهبود می‌یابند، برخی دیگر بین وزن گیری و بازگشت بیماری در نوسان هستند و برخی دیگر به شکل مزمنی در طول سالیان شرایط شان خراب تر می‌شود.

 

نرخ مرگ و میر بین کسانی که دچار بی‌اشتهایی عصبی هستند 0.56 درصد در سال تخمین زده شده است که چیزی حدود 12 برابر نرخ مرگ سالانه زن های با سن 15 تا 24 سال با هر علت مرگی در کل جمعیت می‌باشد. شایع ترین علل مرگ عوارض ناشی از اختلال می‌باشد مثل ایست قلبی، عدم تعادل الکترولیت و خودکشی.

 

هدف اصلی درمانی در پرخوری عصبی، کاهش یا حذف رفتار پرخوری و پاک‌سازی بعد از آن است. توان بخشی غذایی، مداخله روانشناسی و برخی اوقات مدیریت دارویی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. همانند بی‌اشتهایی عصبی، درمان پرخوری عصبی نیز معمولاً شامل ترکیبی از گزینه ها است و عموماً براساس نیاز هر شخص طراحی می‌شود.

 

برای کاهش رفتار پرخوری-پاک‌سازی، بیمار بایستی تحت نظر مشاوره تغذیه و روان‌درمانی، خصوصا درمان با روش رفتار شناختی(CBT) قرار بگیرد یا دارو های تجویز شده را استفاده کند. برخی از ضد افسردگی ها مثل فلوکستین SSRI (پروزاک) می‌توانند برای درمان اختلالات غذایی مورد استفاده قرار بگیرند و همینطور می‌تواند به بیمارانی که همزمان از افسردگی و یا اضطراب رنج می‌برند کمک کند. همچنین داروها می‌توانند رفتار پرخوری و پاک‌سازی و امکان عود کردن مجدد اختلال را کاهش دهند و عادات غذایی را اصلاح کنند. CBT که درخور درمان پرخوری عصبی است نیز همچنین نشان داده است که در تغییر رفتارهای پرخوری و پاک‌سازی و عادات غذایی مفید واقع می‌شود. درمان ممکن است که فردی یا گروهی باشد.

 

اهداف درمانی و استراتژی ها برای اختلال پرخوری همانند اختلال پرخوری عصبی می‌باشند. فلوکستین و دیگر ضد افسردگی ها ممکن است که قسمت های پرخوری را کاهش دهند و برای کم کردن افسردگی در برخی بیماران کمک کنند. همچنین بیماران دارای اختلال پرخوری ممکن است که برای شان داروهای کم کننده اشتها تجویز شود. روان‌درمانی، خصوصاً CBT در محیط های شخصی یا گروهی برای درمان مسائل زمینه ای روانشناسی که به پرخوری مربوط هستند استفاده می‌شود.

 

افرادی که دارای اختلالات غذایی هستند معمولاً یا تشخیص نمی‌دهند یا قبول نمی‌کنند که بیمار هستند. در نتیجه آنها با قدرت برای درمان نشدن یا ترک برنامه درمانی اصرار می‌ورزند. اعضای خانواده یا دیگر اشخاص قابل اعتماد می‌توانند در اطمینان دادن به بیمار دارای اختلال غذایی که تمامی مراقبت ها و بازپروری های لازمه را دریافت خواهند کرد، مفید و مؤثر باشند.

 

 

Rate this post

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا